نیایش عزيزمنیایش عزيزم، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

کتاب آفرینش نیایش

مادر ، واژه عشق

برای مامان مهربونم ... دنیای کودکی ام سرشار از طنین دل انگیز توست ،  تمام خاطرات کودکی ام را خط به خط با نام تو نوشته ام و همیشه تورا می ستایم.   مادر! در ستایش دنیای پرمهرت ، ترانه ای از اخلاص خواهم سرود و گلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت. شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات می یابم و انگیزه خلقت را از قلب پرمهرت می خوانم. مادر، بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده می کند و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می آورد. ایمانم از دعای توست و خدایم را از زبان تو شناخته ام ، عبادت را تو به من آموخته ای ، مادر! ای الهه مهر. تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطر تو سرشار است ، از تبار فاطمه ای و گویی وجود تو را ...
21 ارديبهشت 1391

تا نیایش

بیابان در بیابانم ... پریشان در پریشانی نگاهم کن به دلجویی ... صدایم کن به مهمانی صدایم کن که می آیم ... به عشقت با گل افشانی به تقدیری که می بینی ... به امیدی که می دانی رهایم کن از این زندان ... از این خاک تن آلوده از این دلهای بی درد و ... از این جان غم آسوده به ذات عالی سرمد ... به نام نامی احمد به سامانم کن از عشقی ... که با مهر علی سر زد مخواهم لحظه ای تنها ... که از بندت رها باشم که بی شوقت فراموشو ... که از یادت جدا باشم اگر دورم اگر نزدیک ... اگر ماهی اگر ماهم به دیدار تو می آیم ... به امید تو در راهم دل این دل این خزانی را ... به بارانت نوازش کن شبانگاه سکوتم را ... شبستان نیایش کن ...
18 ارديبهشت 1391
1